من یک عدد دخترم ...

نه بازیچه امثال پسرم

نه به خودم اجازه میدهم که ارزشم را از من بگیرند .

خداوند مرا آفریده و در آخر به سوی او باز میگردم .

خدایم آنقدر مرا دوست دارد که به نامم سوره نازل کرده ،

مرا به حجاب سفارش کرده تا زیبایی هایم را به کسی عرضه نکنم که لایق من نباشد ،

پس تمام من مال خداست ...

خدایی که هیچگاه دغدغه از دست دادنش را ندارم ...

خدایی که هر سفارشی کرده تا من پاکدامن و طاهر بمانم ...

و چقدر قشنگ است از آن خدایی باشی که همه آرزوی نزدیکی به او را دارند .

خدایی که عاشقانه و بدون منت تمام عشقش را نثار بندگانش میکند .

من تنها خدا را دوست دارم ....

من یک عدد دخترم ...

هدیه خدا به پدر و مادرم ...

من یک عدد دخترم ...

تنها از آن خدایم هستم ...



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:32 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:29 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:29 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:28 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:27 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:27 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:26 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:26 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:25 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:24 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:24 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:23 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 30 مرداد 1395برچسب:, | 19:23 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

خُدایا !

آغوشَت را اِمشب به من میدَهی ؟

برای گفتن !

چیزی ندارم ...

اما برای شنفتن حرفهای تو ؛

گوش بسیار ...

میشَود من بغض کنَم ؟

تو بگویی :

مگر خدایت نباشَد که تو اینگونه بغض کنی ...؟

میشود مَن بگویَم " خدایا "

تو بگویی :

جانِ دلم ...!

میشود بیایی ؟

تمنا میکنم گریه



تاريخ : پنج شنبه 7 مرداد 1395برچسب:, | 12:57 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

من یک دخترم ؛

خالقم به نامم سوره نازل کرد !

من یک دخترم ؛ در تقویم روزی به نامم ثبت کردند ...

با تمام مردانگی هیت هیچگاه نمیتوانی بفهمی

رنگ صورتی برایم یک دنیاست !

گریه کردن بدون خجالت ...

درک کردنش در توانت نیست و ندانسته اسمش را سلاح

زنها گذاشته ای .

منم لیلای عشق و زلیخای انتظار ...

من دخترم؛... چک نویس هیچ احساسی نمیشوم ...

من دخترم دخترانه میخندم ...

پس مرا که خندان میبینی برچسب هرزگی بر پیشانیم نزن...

دخترم و دخترانه ناز میکنم ...

دخترانه حسادت میکنم ...!

آری من همان دختریم که عشوه هایم بر باد میدهد غرور مردانه ات را ...



تاريخ : پنج شنبه 7 مرداد 1395برچسب:, | 12:48 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

بعضی از دخترا هستن

خیلی زود با همه اخت میشن 

خیلی مهربونن

خیلی آرومن

خیلی گوشه گیرن

خیلی احساساتی ان

خیلی گریه میکنن

حتی

خیلی زود جوش میارن

خیلی زود میترسن

خیلی هم زود آروم میشن

خیلی زود هم فراموش میکنن

کلا همه چیزشون آنیه

محبتشون

احساساتشون

عصبانیتشون

آنی پیش میاد و آنی هم فروکش میکنه

شاید خیلی ها باور نکنن اما هستن

من اسم این دخترا رو گذاشتم دختر رنج

معلومه اینقدر درد دارن که حتی قادر به بروزش هم نیستن

برای همین ترجیح میدن با کسی بحث نکنن

اگه هم عصبانی بشن اصلا کنترل رفتارشون رو ندارن

اما در این حال گاهی حتی بدترین حرف رو بهشون بزنی چیزی بهت نمیگن .

به اینا میگن دختران رنج ...



تاريخ : چهار شنبه 6 مرداد 1395برچسب:, | 20:19 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : دو شنبه 4 مرداد 1395برچسب:, | 18:24 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

شاخ نیستم چون گاو نیستم

خاص نیستم چون عقده ای نیستم

یه آدمم که همینم بضیا نیستن

من همینم که هستم ...



تاريخ : دو شنبه 4 مرداد 1395برچسب:, | 18:20 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : دو شنبه 4 مرداد 1395برچسب:, | 18:18 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : دو شنبه 4 مرداد 1395برچسب:, | 18:17 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : یک شنبه 3 مرداد 1395برچسب:, | 17:7 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : یک شنبه 3 مرداد 1395برچسب:, | 17:3 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : یک شنبه 3 مرداد 1395برچسب:, | 17:1 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

خیز از جا پی آزادی خویش

خواهر من ز چه رو خاموشی

خیز از جای که باید زین پس

خون مردان ستمگر نوشی

کن طلب حق خود ای خواهر من

از کسانی که ضعیفت خوانند

از کسانی که بعد حیله و فن

گوشه خانه تو را بنشانند

تا به کی در حرم شهوت مرد

مایه عشرت و لذت بودن

تا به کی همچو کنیزی بدبخت

سر مغرور به پایش سودن

باید این ناله خشم آلودت

بی گمان نعره و فریاد شود

باید این بند گران پاره کنی

تا تورا زندگی آزاد شود

خیز از جای و بکن ریشه ظلم

راحتی بخش دل پر خون را

جهد کن جهد که تامین کنی

بهر آزادی خود قانون را

 

                             فروغ فرخزاد



تاريخ : یک شنبه 3 مرداد 1395برچسب:, | 16:52 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 17:4 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 17:3 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 17:2 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 17:2 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

من دخترم

شاید آنقدر جذاب و زیبا نباشم که همه دنبالم راه بیفتند

اما نجابتی دارم که با دنیا عوضش نمیکنم

اصلا زیباییی که نجابت را از دختر بگیرد به چه درد میخورد؟

من نه پوست سفیدی دارم نه چشمان رنگی.

فقط دخترم و دخترانه هایم اینقدر برایم ارزش دارد که

به دنیایی از زیبایی ها نمیفروشمش .

از کودکی به من یاد داده اند نجیب و با حیا باشم.

یاد نداده اند برای کسی ناز کنم و عشوه بریزم .

چادرم برایم حکم سنگر را دارد .

من با دختران دیگر فرق میکنم .

نجابتم بیشتر از دوستت دارم های جنس مرد برایم اهمیت دارد.

آری ...

من یاد گرفته ام نجیب باشم نه لقمه ای آماده برای پسران مریض عقل .



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 16:12 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 16:10 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 16:7 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, | 15:35 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:25 | نويسنده : مریم ذکریاپور |



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:24 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

پسر :

پ = پررو

س = سیاستمدار

ر = ریاکار

دختر :

د = دوست داشتنی

خ = خانوم

ت = تو دل برو

ر = راستگو

بله همچین موجودات خوبی هستیم ما دخترا



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:20 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

 

من دختر ایرانی ام

بدان " حوای " کسی نمیشوم

که به " هوای " دیگری برود

" تنهایی ام " را با کسی

قسمت نمیکنم که روزی تنهایم بگذارد

" روح خداست " که در من دمیده شده

ارزان نمیفروشمش.



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:18 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

من دخترم

همانی که باید همیشه مراقب باشد تا دیگران به او برچسب هرزگی نچسبانند

همانی که بعضی ها لیاقتش را ندارند

همانی که همه محبتش را با لوندی اشتباه میگیرند

همان روحیه لطیفی که زود میشکند و طوفانی میشود

همانی که فلبداهه دلنوشته مینویسد

همانی که پسران غربی حسرت داشتنش را میخورند

همانی که ظاهر و باطنش تناقض دارد

همانی که پسران بی لیاقت احساساتش را به بازی گرفته اند

همانی که ...

من دخترم اما اگر صبرم لبریز شود کاری خواهم کرد که تمام دنیا جرات نکنند از یک فرسخی من رد شوند

 



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:16 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

دلی گم کرده ام آن را ندیدید ؟

شما را به خدا آن را ندیدید ؟

همان قلبم که بی صبر و قرار است

همان که در پی گم کرده یار است

دل گمگشته ام منزل ندارد

دل من چشم منتظر ندارد

شما را جان من آن را ندیدید ؟

دل من آن دل سرگشته من

کجا رفته به ناگه از بر من ؟

کجا رفت از برم این قلب حیران ؟

نمیدانم کجاست ای وای ای وای

خدایا ای کاش میبستمش من

که این گونه نمیرفت از بر من

آهای ای مردم این شهر بی نام

اگر که یافتید آن را من اینجام

دل من جز خودم صاحب ندارد

رود هر جای دنیا گردد اینجا

مریم ذکریاپور



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:15 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

خیلیا هستن که دل ما دخترا رو میشکونن

اما ما اینقدر خوبیم که هیچوقت اعتراض نکردیم

همیشه یا گریه کردیم یا تو خودمون ریختیم

این خصوصیت دخترای ایرونیه

مقابله با مشکلات

اما با تمام اینا سرزنده تر از دخترای ایرونی هیچ جا پیدا نمیشه

همشون خوشگل و ماهن

همشون باحال و شادن

اصلا ما دختر افسرده و زشت نداریم ، بحثم نباشه

به افتخار همه دخترای با اعتماد به نفس ایران



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:10 | نويسنده : مریم ذکریاپور |

هیس دخترها فریاد نمیزنند!

هیس دختر ها بلند نمیخندند!

هیس دختر ها حقی ندارند!

هیس دختر ها باید آرام زندگی کنند!

هیس دختر ها باید درد را تحمل کنند!

هیس دختر ها باید بسوزند و بسازند !

هیس دختر ها باید ظلم و حرف زور را تحمل کنند ! ( فقط به جرم دختر بودنشان )

هیس دختر ها باید تحمل کنند و اعتراض نکنند !

هیس دخترها حق اینو ندارن که عکسشون روی آگهی ترحیمشون چاپ بشه !

هیس دختر ها باید آرام بمیرند

و این داستان ادامه خواهد داشت...

حق حضانت برای تو

درد زایمان برای من

نام ونام خانوادگی برای تو

زحمت خانواده برای من

چهار عقد برای تو

حسرت عشق برای من

هزار صیغه برای تو

حکم سنگسار برای من !!!

هوس برای تو

عفاف برای من

آخر این انصاف است و این ادامه خواهد داشت ...

این بود آزادی و برابری حقوق برای زن و مرد ...

هیس دخترها حق اعتراض ندارند ...گریه



تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, | 18:8 | نويسنده : مریم ذکریاپور |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد